آنچه که در ذیل میآید یادداشتی از آیت ا... سیدهادی خسروشاهی یکی از علمای کشور جمهوری اسلامی ایران در مورد رهبر شهید است که بدون دست خوردن به نشر میرسانیم:
قرار بود در اتاق 1508 هوتل استقلال شهر تهران به دیدار برهانالدین ربانی بروم. یكی از برادران خبر داد كه استاد ربانی به خاطر دعوت به جلسه مهمی عازم كابل گردید.
برای رفتن به منزل خود موتری پیدا نكردم، لذا همراه آقای حجتی و با ماشین آقای قریشی (سفیر اسبق ایران در اندونزی و یمن و مسئول سابق بخش انتشارات در دفتر مطالعات سیاسی وزارت امور خارجه) تا درب منزل جناب حجتی رفتم و با مسرت در آنجا موتری پیدا شد و پس از خداحافظی از جناب حجتی كه همچنان در بیرون از منزل منتظر مانده بود، راهی منزل شدم... راننده اخبار رادیو ایران را گوش میداد كه گوینده خبر ناگهان اعلام كرد: (برهانالدین ربانی پس از مراجعت از ایران، در درون خانه خود، در كابل ترور شد!) خبر باوركردنی نبود. او امروز صبح در تهران بود؟ چطور نرسیده ترور شد؟.. ولی ساعت 10 شب كه به اخبار ایران و رسانههای خارجی گوش كردم، به صحت آن خبر اطمینان یافتم و تسلیم رضای حق و چارهای جز رضا و تسلیم نیست و با قرائت آیه شریفه: (انا ا... و انا الیه راجعون) به خود تسلیت گفتم!
من با شهید برهانالدین ربانی كه حقیقتاً (برهان دین) بود و مردی (ربانی) بود، بیش از چهل سال پیش، شاید در همان دوران كه او در دانشگاه الازهر تحصیل میكرد یا تازه از آن فارغ التحصیل شده بود، آشنا شدم و رابطه اخوت و تبادل فرهنگی ما از همان زمان آغاز شد و در تمام این دوران طولانی این روابط همچنان محكم و استوار برقرار ماند.
شاید (اخوانی) بودن ربانی كه از همان زمان اقامت در مصر گرایش به آن، در او به وجود آمده بود، همگام با گرایش اخوانی حقیر، در تحكیم این روابط نقش خاصی داشت.
سال قبل در ضمن برنامههای میهمانان خارجی كنفرانس وحدت اسلامی كه از سوی مجمع جهانی تقریب بین مذاهب اسلامی برگزار شده بود و شهید ربانی عضو مجمع عمومی این نهاد بود، همراه ایشان برای دیدار با مقام رهبری به حسینیه امام خمینی(ره) رفتیم.
قبل از آغاز برنامه و حضور در حسینیه، میهمانان خارجی به اتاقی در داخل بیت راهنمایی شدند و در آنجا، بنده در كنار استاد شهید ربانی نشستم و ضمن گفتگو درباره حوادث افغانستان و ضرورت اخراج نیروهای بیگانه كه مورد تأیید كامل ایشان بود، یادداشتی نوشتم و به ایشان دادم تا در اقدامی جدی، اسناد سیدجمالالدین حسینی (معروف به افغانی) را در وزارت امور خارجه افغانستان تهیه و برای این جانب بفرستند تا در سلسله اسناد سید در وزارتخانههای دیگر بلاد، آنها را منتشر سازم و توضیح دادم كه تاكنون از این مجموعه، دو كتاب منتشر شده است: (اسناد سید در وزارت خارجه انگلیس) و (اسناد سید در وزارت خارجه ایران). و گفتم كه (اسناد سید در وزارت خارجه عثمانی(تركیه)) نیز در دست تنظیم و ترجمه و چاپ است. البته من این موضوع را قبلاً نیز به طور كتبی و حضوری از حضرت آیتا... آصف محسنی حفظها... (از مراجع و علمای عظام افغانستان) درخواست كرده بودم.
استاد شهید ضمن تقدیر و تشكر از تلاش و پیگیری این جانب در احیای آثار سید جمالالدین و نشر اسناد مربوط به وی در نقاط مختلف دنیا، وعده داد كه در این زمینه اقدام لازم را به عمل آورد.
پس از چندی آیتا... آصف محسنی از كابل زنگ زدند و گفت كه در این زمینه اقدام كردهاند.
و بعد یكی از برادران افغان، عضو رسمی وزارت امور خارجه، به نام فضلالرحمن فاضل كه جوانی محقق و اهل قلم و تألیف بود و چندین كتاب درباره سید جمالالدین حسینی نوشته و در كابل منتشر ساخته است، از تهران زنگ زد و گفت: (طبق درخواست استاد برهانالدین ربانی و سفارش آیتا... آصف محسنی، تعدادی كتاب و نشریه مستند درباره سید و افغانستان آوردهام.)...در هوتل اسپیناس به دیدارش رفتم و پس از گفتگویی دوستانه، كتابها و اسناد را گرفتم.
آقای فضلالرحمن فاضل، پژوهشگر دقیق و متتبع افغان (كه هماكنون سفیر افغانستان در اندونزی است)، كتابی نیز در تعریف و بررسی و نقد آثار و تالیفات این جانب درباره سیدجمالالدین حسینی نوشته و منتشر ساخته است كه بسیار قابل تقدیر است. این كتاب تحت عنوان (بیدارگر عصر) از طرف انتشارات بیهقی، در سال 1387 در كابل و در 344 صفحه منتشر شده است. آقای فاضل غیر از این كتاب مستند، به رغم جوانی، بیش از چهل اثر تالیفی یا ترجمهای دیگر دارد كه اغلبشان چاپ شده است.
***
یكی دو سال قبل، در دیداری برادرانه كه با استاد شهید ربانی داشتم، كتاب پروفسور ریچارد میشل استاد تاریخ در دانشگاه میشیگان امریكا درباره اخوانالمسلمین را كه ترجمه كرده بودم و در دو جلد و 800 صفحه، مركز دیپلماسی وزارت امور خارجه ایران چندین بار چاپش كرده است، به ایشان اهدا كردم و به شوخی گفتم: (ما همچنان اخوانجیه هستیم!) و او با خنده ملیحی گفت: (این بیعت دو پیمانی است كه من و شما در این مسیر با خدای خود بستهایم و امید دارم كه مورد رضای او باشد) و سپس افزود: (بالاخره ما و شما از نیم قرن پیش اخوانی بودیم و انشاءا... تا پایان عمر نیز بر این عهد خود باقی بمانیم.)
استاد شهید به حق هم (برهان دین) بود و هم (ربانی) و در میان شخصیتهای جهادی و عناصر رهبری حركتهای اسلامی، یكی از آرامترین، معتدلترین و متواضعترین فردی بود كه من در میان رهبران جنبشهای جهادی و بیداری اسلامی دیدهام. استاد ربانی، پس از نیم قرن تلاش فرهنگی و جهاد مسلحانه و خدمات ذیقیمت و كوشش در راه نشر فرهنگ اصیل اسلامی و تقریب بین مذاهب اسلامی، لیاقت آن را یافته بود كه در بستر بیماری از دنیا نرود. او همانند فرمانده شهیدش، احمدشاه مسعود، سزاوار دریافت هدیه الهی بود كه برای همه مجاهدان راستین راه حق نصیب میگردد. او به شهادت رسید تا یارانشان در افغانستان و دیگر بلاد، به راه او ادامه دهند كه فرمود: (و منالمومنین رجال صدقوا ما عاهدوا ا... علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا). صدقا... العلیالعظیم.
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/726